سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عوامل دریافت رحمت در روایات

ارسال شده توسط مرجان در 89/10/14:: 9:34 عصر

دست دعا

در روایاتی از پیامبر و اهل بیت(ع) برای مشمول رحمت خدا شدن سفارشاتی به چشم می خورد از جمله:
1- عیادت مؤمن بیمار.« هر کس به عیادت بیمار مؤمنی برود، غرق در رحمت الهی شده است.»1
2
- کمک به ضعفا. «به طبقه محروم رحم کنید و با این عمل، از خداوند طلب رحمت نمائید.»2
3- ترحّم به عیال مندان. «در روایات بسیار سفارش شده است که به کسانی که دختران متعدّد دارند کمک کنید»
4
- دعا، نماز،سخن نرم،دست دادن با برادران دینی از اسباب دریافت رحمت الهی است.3
5-
 رفع گرفتاری مردم.«افراد گرفتار که به شما مراجعه می کنند رحمت الهی هستند ،آنان را رها نکنید.»4

1-{وسائل الشیعه،ج2،ص 415}
2-{مستدرک،ج9،ص54}
3-{وسائل الشیعه،ج7،ص31}
4-{کافی،جلد2،ص206}

منبع: تفسیر سوره حجرات- محسن قرائتی


گشاینده رحمت

ارسال شده توسط مرجان در 89/10/3:: 7:49 عصر

هر رحمتی که خداوند برای مردم بگشاید هرگز آن را بازدارنده ای نیست، و هرچه را باز دارد هرگز آن را پس از او گشاینده ای نباشد و اوست مقتدر غالب و حکیم.

 {ترجمه آیه 2 سوره مبارکه فاطر }


تو قشنگ ترینی...

ارسال شده توسط مرجان در 89/10/2:: 9:26 عصر

دخترک

فاصله دخترک تا پیرمرد یک نفر بود،روی نیمکتی چوبی،روبروی یک آب نمای سنگی.
پیرمرد از دختر پرسید:
-
 غمگینی؟
- نه.
- مطمئنی؟
- نه.
- چرا گریه می کنی؟
- دوستام منو دوست ندارن.
- چرا؟
- چون قشنگ نیستم.
- قبلاً اینو به تو گفتن؟
- نه.
- ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم.
- راست می گی؟
- از ته قلبم آره.
دخترک بلند شد و به طرف دوستانش دوید، شاد شاد.
چند دقیقه بعد پیرمرد اشک هاشو پاک کرد،کیفش رو باز کرد،عصای سفیدش رو بیرون آورد و رفت...

منبع:{مجله اطلاعات هفتگی- شماره 3357}


دل هرجایی

ارسال شده توسط مرجان در 89/9/28:: 5:20 عصر

دل هر جایی/جواد محدثی

پروانه عشق

دلها،گاهی اسیر کمند«محبّت» اند.
اما، محبت های پایدار یا روزانه و گذرا؟
این حرفی است قابل تأمل!
زیر سایه کدام ابر،نشسته اید؟
در بیابان های داغ، در پی کدام«سراب» به جای آب دویده اید؟
مگس را روی کدام طعمه،ثابت و استوار دیده اید؟
نه سایه ابر،ماندگار است، نه سراب های «آب نما» تشنه را سیراب می سازد، و نه الفت مگسها با آنچه بر آن می نشینند، دائمی است.
سعدی، بی جهت نگفته است که:
این دغل دوستان که می بینی      مگسانند گرد شیرینی!
چه کسی گفته است که باید محبت را حراج کرد و به قیمت مفت یا ارزان، به این و آن بخشید؟
محبت و دل،گنجی است که نباید در اختیار هرکس گذاشت.قابلیت طرف را باید سنجید،اگر لایق بود،دل به او باید داد. و گرنه همان بهتر که دل،محبوبی نداشته باشد و خانه قلب تهی باشد.
خانه را اگر خالی نگه داری، بهتر از آن است که به یک دزد و کج دست، اجازه دهی. چه حرف عمیق و زیبایی امیرالمؤمنان(ع)دارد ،که فرموده است:
اگر جای مناسبی برای محبت و عشق خود پیدا نکردی آن را بذل و بخشش مکن،حراج محبّت ممنوع!
انس و الفت داشتن با دیگران خوب است و خشک و بی لطافت بودن،بد!
اما شاخه دل را باید مواظب بود که به کدام خانه،می آویزد؟ و حیاط دل را باید کنترل کرد که سایه کدام دوست و دوستی بر آن می افتد؟
همیشه چنین نیست که بر غنچه وجودتان و بر گل زندگیتان،«پروانه عشق» بنشیند، گاهی هم «حشرات آلوده»اند و «مگس های هر جایی».
کبوتر دلتان هم باید جَلد خانه ای باشد که«وفا» و «صداقت»، آن را ساخته باشد، نه «دام» و «تزویر».
خوشا به حال آنان که دوستیهایشان را بر پایه«شناخت» و «اصالت» قرار می دهند و هر آوای خوش و «نمای»فریبنده،گولشان نمی زند.
درود به دوستیهای پایدار و عشق های خالص.
کاش می شد«دلهای هرجایی» را زندانی کرد،تا این قدر آمار «جدایی» و «نامردی» و«نا مرادی» بالا نمی رفت! ...
کاش می شد «دوست» را از «دوست نما» براحتی تشخیص داد و فریب «ادعا» را نخورد!
کاش خانه دل،به این آسانی به روی هر تازه وارد ناشناخته گشوده نمی شد.

منبع:تلخیصی از {حیات طیبه/ 4 -اداره کل تبلیغات اسلامی استان کردستان}
تذکر:استفاده از مطلب با ذکر منبع مجاز است


نی نامه

ارسال شده توسط مرجان در 89/9/20:: 11:5 عصر

 

نی نامه/ قیصر امین پور 

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین(ع)

خوشا از دل نم اشکی فشاندن/ به آبی آتش دل را نشاندن
خوشا زان عشقبازان یاد کردن/ زبان را زخمه ی فریاد کردن
خوشا از نی خوشا از سر سرودن/ خوشا نی نامه ای دیگر سرودن
نوای نی نوایی آتشین است/ بگو از سر بگیرد،دلنشین است
نوای نی،نوای بی نوایی است/ هوای ناله هایش، نینوایی است
نوای نی دوای هر دل تنگ/ شفای خواب گل،بیماری سنگ
قلم، تصویر جانکاهی است از نی/ عَلَم، تمثیل کوتاهی است از نی
خدا چون دست بر لوح و قلم زد/ سر او را به خط نی رقم زد
دل نی ناله ها دارد از آن روز/ از آن روز نی را ناله پرسوز
چه رفت آن روز در اندیشه نی/ که این سان شد پریشان بیشه نی؟
سری سرمست شور و بی قراری/ چو مجنون در هوای نی سواری
پر از عشق نیستان سینه او/ غم غربت غم دیرینه او
غم نی بند بند پیکر اوست/ هوای آن نیستان در سر اوست
دلش را با غریبی، آشنایی است/ به هم اعضای او وصل از جدایی است
سرش بر نی،تنش در قعر گودال/ادب را گه الف گردید،گه دال
ره نی پیچ و خم بسیار دارد/نوایش زیر و بم بسیار دارد
سری بر نیزه ای منزل به منزل/به همراهش هزاران کاروان دل
چگونه پا زگِل برداشت اُشتر/که با خود باری از سر دارد اُشتر؟
گران باری به محمل بود بر نی/نه از سر، باری از دل بود بر نی
چو از جان پیش پای عشق سر داد/سرش بر نی،نوای عشق سر داد
به روی نیزه و شیرین زبانی!/عجب نبود ز نی شکّر فشانی
اگر نی پرده ای دیگر بخواند/نیستان را به آتش می کشاند
سزد گر چشم ها در خون نشینند/چو دریا را به روی نیزه بینند
شگفتا بی سرو سامانی عشق! /به روی نیزه سرگردانی عشق!
ز دست عشق در عالم هیاهوست/تمام فتنه ها زیر سر اوست


منبع: مویه های غریبانه


حقوق برادری

ارسال شده توسط مرجان در 89/9/20:: 7:50 عصر

حقوق برادری

 رسول خدا(ص):مسلمان بر برادر مسلمانش حقوقی دارد که باید آن حقوق ادا گردد، از جمله آنها: 1-عفو و مهربانی، 2- پنهان کردن اسرار، 3- جبران اشتباهات، 4- قبول عذر، 5- دفاع در برابر بدخواهان، 6- خیرخواهی، 7- عمل به وعده ها، 8- عیادت به هنگام بیماری، 9- تشییع جنازه، 10- پذیرفتن دعوت و هدیه او، 11- تشکّر از نعمت هایی که از جانب او می رسد، 12- کوشش در یاری به او، 13- حفظ ناموس او، 14- برآوردن حاجتش، 15- واسطه گری برای حلّ مشکلاتش، 16- پاسخ سلامش، 17- احترام به سخن و گفته اش، 18- پذیرش سوگندش، 19- دوست داشتن دوستش و دشمنی نکردن با او، 20- تنها نگذاشتن او در حوادث، 21- خواستن برای او هر چه را برای خود می خواهد و .... (1)

بهترین برادر در روایات

بهترین برادران کسی است که دلسوز و خیرخواه تو باشد و حتّی با تند خوئی،تو را به سوی اطاعت خدا سوق دهد، مشکل تو را حل نماید و برای خدا با تو دوست باشد، رفتارش تو را رشد دهد، گفتارش به دانش تو بیفزاید،سراغ لغزش های تو نرود و نگذارد در دام هوس افتی و اگر عیبی دید تذکّر دهد، به نماز توجّه داشته و اهل حیا و امانت و صداقت باشد و در تنگدستی و توسعه تو را فراموش نکند. (2)

1-بحار،ج74،ص236
2-میزان الحکمه


خونخواهی آب

ارسال شده توسط مرجان در 89/9/17:: 9:32 عصر

خونخواهی آب / ابو القاسم حسینجانی 

السلام علیک یا ابوالفضل العباس(ع)

جاده و اسب مهیاست، بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
ایستاده ست به تفسیر قیامت زینب
آن سوی واقعه پیداست؛بیا تا برویم
خاک-در خون خدا-می شکفد می بالد
آسمان،غرق تماشاست بیا تا برویم
تیغ-در معرکه-می افتد و بر می خیزید
رقص شمشیر چه زیباست،بیا تا برویم
از سراشیبی تردید اگر برگردیم
عرش،زیرقدم ماست بیا تا برویم
دست عباس،به خونخواهی آب آمده است
آتش معرکه برپاست بیا تا برویم
زره از موج بپوشیم و ردا از طوفان
راه ما،از دل دریاست بیا تا برویم
کاش،ای کاش!که دنیای عطش می فهمید
آب مهریه زهراست بیا تا برویم
چیزی از راه نماندست چرا برگردیم
آخر راه،همین جاست بیا تا برویم
فرصتی باشد اگر-باز درین آمد و رفت-
تا همین امشب و فرداست بیا تا برویم

منبع: مویه های غریبانه


جهاد عزت بخش

ارسال شده توسط مرجان در 89/9/12:: 10:11 عصر

جهاد عزت بخش

بار خدایا بر محمد و آلش درود فرست و مرا بر کسی که به من ستم کند چیرگی ده،و با آنکه با من به مجادله برخیزد زبان گویا ساز،و بر آنکه نسبت به من دشمنی ورزد پیروزی عنایت کن،و بر آنکه مرا می فریبد چاره سازی مرحمت فرما و بر آنکه مرا زبون خواهد قدرت ده،و بر آنکه مرا عیب می گوید توانی ده که دروغش را آشکار سازم و از چنگ آنکه مرا بیم دهد رهایم کن، و از آنکه مرا به راه راست رهنمون شود و استقامت آموزد توفیق فرمانبری ده و به پیروی از کسی که ارشادم نماید موفق دار.

 

منبع:گلچینی از زبور آل محمد(ص)


بوی غم

ارسال شده توسط مرجان در 89/9/10:: 4:14 عصر

بوی غم - از قصه های زندگانی امام صادق (ع)

«سفیان ثوری»برای دیدن امام صادق(ع) به خانه اش رفت و او را گرفته و ناراحت دید.احساس کرد خانه بوی غم دارد. سفیان پرسید:«چرا امروز ناراحت هستید؟»امام آهی کشید و گفت:«من همیشه اهل خانه را از رفتن به پشت بام منع می کردم. امروز که به خانه آمدم،دیدم یکی از خدمتکارها که از یکی از فرزندانم نگهداری می کرد،در حالی که فرزندم را در آغوش گرفته بود،از نردبان بالا می رفت...»امام به تلخی سکوت کرد. سفیان پرسید:«خب،بعد چه شد؟» امام فرمود: تا او چشمش به من افتاد،ترسید،بدنش لرزید و بچه از دستش افتاد و مرد.غم در چشمان سفیان موج برداشت و گفت:«تسلیت می گویم.»امام چشمانش را به صورت سفیان دوخت و گفت:« اما من از مرگ فرزندم ناراحت نیستم.»نگاه سفیان،رنگ تعجب و پرسش گرفت.امام ادامه داد: «ناراحتی من از ترسی است که در خدمتکار به وجود آمد.» در همان حال،خدمتکار که سخنان امام را می شنید،بغض اش ترکید و گریه کرد.امام رو به خدمتکار گفت:« تو در راه خدا آزاد هستی و هیچ گناهی انجام نداده ای!»


منبع: کتاب بهار و باران - نویسنده: ناصر نادری


از عید قربان تا عید غدیر

ارسال شده توسط مرجان در 89/8/27:: 7:51 عصر

عید قربان عید دل سپردن به رضایت محبوب 

عید سعید قربان مبارک

لبیک  اللهمّ لبیک؛ لبیک لا شریک لک لبیک؛ ان الحمد و النعمة لک و الملک؛ لا شـــریک لک لبیک   ... 

عید قربان یادآور تجلّی اوج ایمان و عشق در وجود پیامبری است که در پرتو انوار اندیشه‌های بلند و الهی خویش، از سوی معشوق دربوته آزمایشی بس عظیم و دشوار قرار گرفت."ابراهیم" خلیل (ع) با گذر از مرزهای شک و تردید و شکستن بت‌های شرک و جاهلیت، به وادی یقین و ایمان گام نهاد و در زلال زمزم عشق، تطهیری دوباره یافت.

روز دهم ذی الحجّه روز عید قربان است و بسیار روز شریفی است و اعمال آن چند چیز است :

1- غسل کردن ، 2- نماز عید ، 3- دعاهایی که وارد شــده پیش از نماز عید و بعد از آن ، 4- قربانی کردن که سنّت مؤکّد است و 5- خواندن تکبیرات.

عید غدیر روز اکمال دین و اتمام نعمت

عید غدیر

روز هیجــدهم روز عید غدیر و عیدُاللهِ الأکبَـر و عید آل محمّد علیهم السّلام است وعظیم ترین اعیاد است و مبعوث نفرموده حق تعالی پیغمبری را مگر آنکه عید کرده است این روز را و حرمت آن را دانسته است و نامش در آسمان روز عهد معهود است ونامش در زمین روز میثاق مَأخوذ و جَمع مَشهُود است و روایت است که از حضرت امام صادق علیهم السّلام پرسیدند که آیا مسلمانان را عیدی هست غیر از جمعـه واضحی و فطر فرمود که آن روزی است که نصب کرد حضرت رسـول صَلیَّ اللهُ علیهِ و آله ،امیرالمؤمنین علیهم السّلام را به خلافت خود و فرمود هر که من مولا و آقای اویم پس علی مولا و آقای او است و آن روز هیجدهم ذی الحجّه است.

آداب و اعمال روز غدیر:

برای ارج نهـــادن به این روز بزرگ که عید ولایت و رهبری و روز اکمال دین و اتمام نعمت است ،اعمال و آدابی است که برخی از آن عبارتند از:

1- صلوات فرستادن،2-عقد اخوت وبرادری،3-پوشیدن لباس پاکیزه و نو،4- شکروحمد الهی،5-غسل کردن،6-نماز وعبادت،7-روزه گرفتن،8-هدیه دادن،9-صله رحم،10-احسان و انفاق،11-رفع مشکل مؤمن،12-مهمان کردن.

واپسین حج :

با نزول آیه وجوب حج ،جمعیتی انبوه از مسلمانان مدینه و اطراف آن عازم حج شدند و بیابان حجاز شاهد حدود 90 یا 120 هزار مسلمان بود که با لباس احرام غبار آلود و اشک ریزان، شعار لبیک… لبیک سرداده،برادر وار و فرشته صفت خدای را عبادت می کردند. وقتی فریضه حج پایان یافت و مردم به سوی شهر های خود حرکت کردند ، صدای منادیان پیامبر صَلیَّ اللهُ علیهِ و آله در صحرای حجاز طنین افکند و مسلمانان را به توقف فرا خواند.زیرا فرشته وحی پیامی جدید آورده بود:

ای پیغمبر، حتما" آنچه از خدا بر تو نازل شد به خلق برسان که اگر نرسانی تبلیغ رسالت و ادای وظیفه نکرده ای و خداوند تو را از شـر و آزار مردمــان حفظ می کند. (سوره مائده)

آفتاب داغ نیمروز بر سرزمین غدیر خم ، آبگیره ای در منطقه خم به شدت می تابید و انبوهی از حاجیان در آن نقطه به فرمان پیامبر فرود آمدند . لحظاتی بعد طنین اذان نماز ظهر سراسر بیابان را فرا گرفت و پیامبر نماز ظهر را با آنان برگزار کرد سپس بر فراز منبر بلندی از جهاز شترها قرار گرفت و پس از نیایش پروردگار ، خبر نزدیک بودن رحلت خویش را اعلام کرد.آنگاه فرمود: مردم، من برای شما چگونه پیامبری بودم؟
یکباره همه فریاد بر آوردند : ای رسول خدا،هرگز در اندرز دادن کوتاهی نکردی و در تربیت ما غفلت نورزیدی. خدا تو را پاداش نیک دهد .... پیامبر صَلیَّ اللهُ علیهِ و آله فرمود: کتاب خدا و عترت (اهل بیتم) بعد از من دوش به دوش هم راهبر شمایند. شما باید به درستی پیرو آنها باشید تا گمراه نشوید . آنگاه دست علی علیهم السّلام را بلند کرد تا همه حاضران او را ببینند و فرمود«هر که من مولای اویم ، علی مولای اوست».

او پس از آن که این جمله را سه بار تکـرار کرد، فرمود: حاضران این حقیقت را به دیگران برسانند.هنوز جمعیت پراکنده نشده بود که فرشته وحی پیام شاد باش خداوند را ابلاغ کرد:

امروز دین شما را به کمال رسانیدم و برشما نعمتم را تمام کردم و بهترین آیین را که اسلام است برایتان برگزیدم.

بار پروردگارا، در این ظلمت کده ، با تجلی نور یگانه اسلام ناب محمدی(صلی الله علیه و آله و سلم )ــ حضرت حجت بن الحسن ( عجل الله تعالی و فرجه الشریف) – ما را به سویش – صراط مستقیم ــ رهنمون ساز؛ الهی آمین.


<      1   2   3   4   5   >>   >


بازدید امروز: 4 ، بازدید دیروز: 10 ، کل بازدیدها: 173545
پوسته‌ی وبلاگ بوسیله Aviva Web Directory ترجمه به پارسی بلاگ تیم پارسی بلاگ

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس