با حافظ ...
ارسال شده توسط مرجان در 89/1/18:: 1:50 صبحدرد عشقی کشیده ام که مپرس**زهر هجری چشیده ام که مپرس
گشته ام در جهان و آخر کار**دلبری برگزیده ام که مپرس
آنچنان در هوای خاک درش**می رود آب دیده ام که مپرس
من به گوش خود از دهانش دوش**سخنانی شنیده ام که مپرس
سوی من لب چه می گزی که مگوی**لب لعلی گزیده ام که مپرس
بی تو در کلبه گدایی خویش**رنج هایی کشیده ام که مپرس
همچو حافظ غریب در ره عشق**به مقامی رسیده ام که مپرس
کلمات کلیدی :
نظر