نی نامه
ارسال شده توسط مرجان در 89/9/20:: 11:5 عصر
نی نامه/ قیصر امین پور
خوشا از دل نم اشکی فشاندن/ به آبی آتش دل را نشاندن
خوشا زان عشقبازان یاد کردن/ زبان را زخمه ی فریاد کردن
خوشا از نی خوشا از سر سرودن/ خوشا نی نامه ای دیگر سرودن
نوای نی نوایی آتشین است/ بگو از سر بگیرد،دلنشین است
نوای نی،نوای بی نوایی است/ هوای ناله هایش، نینوایی است
نوای نی دوای هر دل تنگ/ شفای خواب گل،بیماری سنگ
قلم، تصویر جانکاهی است از نی/ عَلَم، تمثیل کوتاهی است از نی
خدا چون دست بر لوح و قلم زد/ سر او را به خط نی رقم زد
دل نی ناله ها دارد از آن روز/ از آن روز نی را ناله پرسوز
چه رفت آن روز در اندیشه نی/ که این سان شد پریشان بیشه نی؟
سری سرمست شور و بی قراری/ چو مجنون در هوای نی سواری
پر از عشق نیستان سینه او/ غم غربت غم دیرینه او
غم نی بند بند پیکر اوست/ هوای آن نیستان در سر اوست
دلش را با غریبی، آشنایی است/ به هم اعضای او وصل از جدایی است
سرش بر نی،تنش در قعر گودال/ادب را گه الف گردید،گه دال
ره نی پیچ و خم بسیار دارد/نوایش زیر و بم بسیار دارد
سری بر نیزه ای منزل به منزل/به همراهش هزاران کاروان دل
چگونه پا زگِل برداشت اُشتر/که با خود باری از سر دارد اُشتر؟
گران باری به محمل بود بر نی/نه از سر، باری از دل بود بر نی
چو از جان پیش پای عشق سر داد/سرش بر نی،نوای عشق سر داد
به روی نیزه و شیرین زبانی!/عجب نبود ز نی شکّر فشانی
اگر نی پرده ای دیگر بخواند/نیستان را به آتش می کشاند
سزد گر چشم ها در خون نشینند/چو دریا را به روی نیزه بینند
شگفتا بی سرو سامانی عشق! /به روی نیزه سرگردانی عشق!
ز دست عشق در عالم هیاهوست/تمام فتنه ها زیر سر اوست
منبع: مویه های غریبانه